متن کامل سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین رضا غلامی در مسجد حضرت ولی عصر (عج)، شهرک شهید محلاتی، که در تاریخ ۱۶ بهمنماه سال جاری به مناسبت دهه مبارکه فجر صورت گرفت به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم،
الحمدلله رب العالمین، الصلاة والسلام علی رسول الله و علی آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، و کان حقا علینا نصر المؤمنین.
سلام عرض میکنم خدمت برادران و خواهران عزیز و جا دارد سپاسگزاری کنم از جناب حجت الاسلام والمسلمین علیزاده، امام محترم مسجد ولی عصر (عج) شهرک شهید محلاتی که این فرصت را برای حقیر فراهم ساختند تا خدمتتان برسم.
همانطور که اعلام شده است، عنوان سخنرانی بنده، آینده انقلاب اسلامی است. البته من در این سخنرانی قصد ندارم درباره آینده انقلاب اسلامی گمانه زنی علمی کنم؛ این کار در جای خودش ممکن است ولی بحث امشب حقیر آینده نگری به روش تجربی نیست. هدف من در این سخنرانی، بررسی رمز ماندگاری انقلاب اسلامی است.
گفتمان واقع بینی، روشی منصفانه برای ارزیابی انقلاب اسلامی
در اینگونه بحثها، قبل از هر چیز این پرسش مطرح است که شما چه ارزیابیای از کارنامه ۳۵ ساله انقلاب اسلامی دارید؟ به بیان دیگر، آیا به انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن در ایران، نمره قبولی میدهید؟ برای پاسخگویی به این پرسش، ما نیازمند یک روش درست هستیم. بهترین روشی که میتوانیم مورد استفاده قرار دهیم، «گفتمان واقع بینی» است که همواره مورد تاکید رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است.
گفتمان واقع بینی یعنی چه؟ گفتمان واقع بینی یعنی اینکه: به عملکرد انقلاب و نظام سیاه و سفید نگاه نکنیم؛ نه منکر نقاط ضعف باشیم و نه منکر نقاط قوت، و به بیان دیگر، نقاط ضعف را در کنار نقاط قوت ببینیم.
فراموش نکنیم که سیاه نمایی و یأس پراکنی، یکی از برنامههای اصلی دشمن طی دهههای گذشته بوده است. آنها با به راه انداختن ماشین دروغ سازی و شایعه پراکنی، در ۳۵ سال گذشته، از هر تلاشی برای ارائه تصویری غیر واقعی و مخدوش از انقلاب و نظام اسلامی دریغ نکردهاند. بنابراین، مراقب باشیم در ارزیابی انقلاب اسلامی تحت تأثیر فضاسازی دشمن قرار نگیریم و در پازل آنها بازی نکنیم.
تأمین منافع ملی تنها در گرو تحقق اصول و آرمانهای انقلاب است
قدم نخست برای ارزیابی انقلاب اسلامی، این است که اصول و آرمانهای ناب انقلاب را به درستی بشناسیم و از بطن آنها شاخص استخراج کنیم. در پرانتز عرض کنم که هر ملت اصیلی دارای یک یکسری اصول و آرمان هاست. برای ملتهای اصیل، بین این اصول و آرمانها نه تنها هیچ تضادی وجود ندارد، بلکه بدون تحقق آنها امکان تأمین منافع بنیادین ملت وجود ندارد؛ لذا اینکه امروز عدهای میآیند و بین اصول و آرمانها و منافع ملی القاء دوگانگی میکنند، یا ناشی از بیسوادی آنها، یا ناشی از مخالفتشان با بخشی از اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی است؛ البته اینها جرأت هم ندارند مخالفت خود را ابراز کنند بنابراین، میآیند و بین منافع ملی و اصول و آرمانهای انقلاب تقابل بوجود میآورند این در حالی است که از رهگذر نادیده گرفتن اصول و آرمانها، تأمین هیچ منافعی برای ملت ما متصور نیست.
دوران سرسپردگی به عمال خارجی برای همیشه سپری شده است
خوب، ما در عرصه سیاسی چه اصول و آرمانهای داریم؟ آیا ما به دنبال دست یابی به عالیترین سطح از استقلال سیاسی نبوده و نیستیم؟ یعنی نمیخواهیم کشور را از اسارت و بردگی نظام استکبار جهانی و مزدوران آن آزاد کنیم؟ حال پرسش من این است که وضع فعلی ما در زمینه استقلال سیاسی نسبت به دوران قبل از انقلاب اسلامی چگونه است؟ آیا ما امروز به برکت انقلاب، مجاهدت مردم و خون شهداء استقلال سیاسی نداریم؟ یقیناً میتوانیم بگوییم، امروز هیچ کشوری به اندازه ایران اسلامی و انقلابی از استقلال سیاسی برخوردار نیست. دیگر گذشت آن دورانی که سفارتخانهها و آدمهای درجه دو و سه غربی برای ایران تعیین تکلیف کنند؛ و برای کشور ما رئیس انتخاب کنند.
نظارت شورای نگهبان ضامن مردم سالاری در ایران است
آیا ما با انقلاب اسلامی، به دنبال برچیده شدن بساط استبداد و خودکامگی و برقراری نظام مردم سالاری دینی نبودیم؟ آیا نمیخواستیم مردممان در چارچوب احکام مترقی و سعادت بخش اسلام و با آزادی کامل برای سرنوشت خودشان تصمیم بگیرند و مسؤلان کشور را انتخاب کنند؟ حال پرسش من این است که وضع امروز ایران با گذشته چگونه است؟ در این ۳۵ سالی که از عمر انقلاب سپری شده، تقریباً به طور میانگین، هر یک سال یک انتخابات آزاد در ایران برگزار شده و مردم ایران مسؤلان مختلف با سلایق و افکاری متفاوت را بر سر کار آوردهاند. کدام کشور را سراغ دارید که میزان مشارکت مردم در انتخاباتش در حد ایران باشد؟ مردم در کشورهای غربی که خود را کانون و سرچشمه دموکراسی در جهان معرفی میکنند، در چه حدی در انتخابات شرکت میکنند؟
عدهای متأثر از دشمنان انقلاب میگویند با وجود نظارت استصوابی شورای نگهبان و تأیید صلاحیتها از طرف این شورا، انتخابات در ایران آزاد نیست! سؤال من از این افراد این است که اولاً، کدام کشور را سراغ دارید که در خصوص تأیید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی مکانیزمی نداشته باشد؟ ثانیاً، چگونه میتوان قبول کرد که به اسم آزادی، افراد فاسد با پشتیبانی ثروتمندان یا قدرتهای خارجی وارد انتخابات شوند و کرسیهای مسؤلیت را در کشور ما غصب کنند؟ آیا در چنین شرایطی، ملت ایران به اهداف مقدس خود خواهد رسید؟
امروز هیچ قدرتی جرأت تعرض به خاک ایران را ندارد
و اما در عرصه امنیتی، شرایط ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی کاملاً ممتاز است. آنهایی که با تاریخ ایران خصوصاً تاریخ معاصر آشنایی دارند، تأیید میکنند که هرگاه در ایران جنگی رخ داده و به خاک کشورمان تعرضی صورت گرفته است، ملت ما در اثر بیلیاقتی شاهان و وزراء، بخشی از خاک خود را از دست داده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ما جنگ ۸ ساله را پشت سر گذاشتیم و در این جنگ تحمیلی، همه قدرتهای عالم پشت سر رژیم مفلوک بعث قرار گرفتند و از همه طرف ایران را تحت هجمه قرار دادند اما حتی یک وجب از خاک کشور هم به دشمن واگذار نشد.
امروز جمهوری اسلامی ایران به برکت انقلاب اسلامی از جهت دفاعی، در بهترین شرایط قرار دارد. نیروهای مسلح ما با وجود تحریمهای مختلف، به خواتکایی رسیدهاند و از حیث قدرت نظامی، از ارتشهای بزرگ دنیا چیزی کم ندارند. دقت داشته باشید، اگر اینگونه نبود، بعد از جنگ ۸ ساله، دشمن یعنی خود امریکا، بارها به خاک ما تجاوز کرده بود. اینکه دائماً میگویند درباره ایران، گزینه نظامی هم روی میز است، درست است لکن آنها جرأت حمله نظامی علیه ایران را ندارند. البته این را هم تأکید کنم که قدرت دفاعی ما، بیش از آنکه ناشی از سلاح و تجهیزات پیشرفته نظامی باشد، ناشی از روحیه شهادت طلبی جوانان ماست؛ محصول غیرت و مردانگی و محصول فرهنگ عمیق ایثار و شهادت جوانان ماست. دشمن از اینها میترسد.
شرایط فرهنگی کشور به مراتب از گذشته بهتر است
در حوزه فرهنگی، مگر ملت ایران به دنبال جاری و ساری شدن فرهنگ اسلامی و گرایش انبوه جوانان به اسلام عزیز نبوده و نیست؟ آیا ما به دنبال منهدم شدن بسترهای علنی فحشا در کشور نبودیم؟ در طول ۳۵ سال گذشته، دشمن در عرصه فرهنگ، دائماً ما را بمباران کرده است. قبلاً کجا این شبکههای ماهوارهای بود؟ کجا فضای مجازی به این گستردگی وجود داشت؟ خوب، از شما سئوال میکنم، وضع امروز ما از جهت فرهنگی با پیش از انقلاب اسلامی چگونه است؟ صدها برابر بهتر است. هم اکنون، عدهای یا تحت تاثیر سیاه نمایی دشمن، یا برداشتهای سطحی یا قطعهای خود از وضع فرهنگی جامعه و تعمیم این برداشت به کل جامعه، میگویند در گذشته وضع بهتر بود! پس انصاف و واقع بینی کجا رفته است؟ بله، کسی نمیتواند منکر معضلات فرهنگی در کشور یا آسیبهای اجتماعی که یا ناشی از هجمه فرهنگی غرب، و یا ناشی از کم کاریهای دولتها در عرصه فرهنگ است، باشد؛ نیروهای انقلابی بیش از همه از مشاهده معضلات رنج میکشند ولیکن واقعیت این است که امروز شرایط فرهنگی کشور یعنی دلبستگی مردم به شعائر و ارزشهای دینی به مراتب و به مراتب بهتر از گذشته است و تحقیقات میدانی نیز این واقعیت را کاملاً تایید میکند.
پیام انقلاب پشت هیچ دیواری متوقف نخواهد شد
از سوی دیگر، و در عرصه جهانی، انقلاب اسلامی در زمینه نشر فرهنگ ناب اسلامی و بیدار کردن مسلمانان از خواب غفلت موفق عمل کرده است. به چهره امروز جهان نگاه کنید! چه تفاوتهایی با گذشته دیده میشود؟ پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، غربیها میگفتند نظام کمونیستی را به سرعت شکست میدهند و اسلام سیاسی نیز که به کلی به حاشیه رفته و استحاله شده است، پس، به زودی جهان در قبضه ما خواهد بود! در واقع، غربیها اساسا تصور نمیکردند یک انقلاب عظیم با زعامت یک مرجع عالی دینی آن هم شیعه، در ایران که کانون غربگرایی در خاورمیانه است شکل بگیرد و اسلام سیاسی را احیاء کند.
وقوع انقلاب اسلامی، در حقیقت به مثابه یک سکته مغزی برای نظام سلطه گر غرب بود و تداوم انقلاب و روشنگریهای وسیعی که کرد، موانعی جدی و مستحکم در برابر حرکت ظالمانه غرب برای تسخیر جهان و استعمار نوین ملتها بوجود آورد. البته پیام انقلاب اسلامی با پول و قدرت رسانهای جهانی نشد؛ ما نه پولی برای این کار داشتیم و نه از مشابه بوقهای رسانهای غرب برخوردار بودیم لکن خاصیت حرف حق این است که به سرعت منتشر میشود و پشت هیچ دیواری متوقف نمیشود.
انقلاب اسلامی خودباوری را به جوانان ما برگرداند
و اما در عرصه علمی، وضع ما پیش از انقلاب اسلامی چگونه بود؟ چه تعداد دانشگاه و مرکز تحقیقاتی داشتیم؟ چه تعداد دانشجو به ویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی داشتیم؟ کشور ما در عرصه علم و نوآوری علمی چه رتبهای داشت؟ اصلا رژیم غربگرای پهلوی، اجازه میداد که جوانان ایرانی تواناییها و استعدادهای خود را باور کنند؟ خودباختگی را در دانشگاههای کشور رواج دادند و به دانشجویان و استادان اینگونه القاء کردند که ما بدون غرب هیچ چیز نیستیم و باید صبح و شب به طرف غرب سجده کنیم تا تکه نانی به طرف ما پرت کنند! ما حتی باور نداشتیم که از عهده تولید یک سوزن خیاطی هم بر میآییم. حالا چطور؟ امروز به برکت انقلاب اسلامی جوانان ایرانی به خودباوری رسیدهاند. صدها دانشگاه و مرکز پژوهشی بزرگ داریم. بیش از چهار و نیم میلیون دانشجو داریم که ۳۵% آنها در مقطع تحصیلات تکمیلی تحصیل میکنند. از جهت علمی، رتبه ایران در بعضی عرصههای کلیدی نظیر دانش و فناوری هستهای، نانو یا پزشکی و غیره زیر ۲۰ و حتی در مواردی زیر ۱۰ ارزیابی شده است.
انقلاب اسلامی با بخش مهمی از محرومیتها مقابله کرده است
در عرصه اقتصادی، امروز همچنان مشکلات زیاد است. اما میزان فقر و محرومیت در دوران سیاه پهلوی چقدر بود؟ چند درصد از جامعه از امکانات زیربنایی برای زندگی نظیر جاده، برق، آب آشامیدنی یا مخابرات برخوردار بود؟ با روستاها که آن زمان بیش از ۴۰% جمعیت کشور در روستاها متمرکز بود چه برخوردی میشد؟ معادلات خانی و اشرافی چه بر سر روستایی آورده بود؟
قبل از انقلاب اسلامی، زندگی مرفه مخصوص عدهای خاص از مرتبطین به شاه و درباریان و امثالهم بود و اما امروز به برکت انقلاب و به برکت حرکتهایی نظیر جهاد سازندگی، بنیاد مسکن، کمیته امداد و غیره، بخش عمدهای از محرومین جامعه از یک زندگی عادی برخوردارند. حقیقتا نظام اسلامی در جهت محرومیت زدایی کارهایی بزرگی کرده است هرچند فاصله ما با نقطه مطلوب زیاد است. در تحلیل شرایط اقتصادی نباید تاثیر فشارها و تحریمهای ظالمانه غرب طی ۳۵ سال گذشته را نادیده گرفت.
البته ما به لطف الهی بخشی از تهدیدات ناشی از تحریمها را به فرصت تبدیل کردهایم اما کسی نمیتواند تأثیرات سوء تحریمها بر اقتصاد ایران را منکر شود. البته بیبرنامگیها، بیعرضگیها و غلط کاری بعضی مدیران هم هست. دولتها طی ۳۵ سال سپری شده، به مراتب بهتر از این میتوانستند کار کنند لکن یقینا اگر این تحریمهای ظالمانه نبود، وضع اقتصادی کشور اینگونه نبود.
نیروهای انقلابی از وجود برخی محرومیتها رنج میکشند
نیروهای انقلابی امروز از وجود برخی محرومیتها در کشور رنج میکشند. کسی تصور نکند ماها نسبت به مشکلات مردم در بعضی شهرها، نسبت به معضل بیکاری بخشی از جوانها درد نمیکشیم. هنوز خیلی از امکانات، عادلانه در کشور توزیع نشده و کارهای نشده فراوان است با این وجود، عرض من این است که باید در تحلیل شرایط اقتصادی کشور منصف بود و بلندگوی دشمن نشد.
پس جمعبندی ما از کارنامه انقلاب این است که بله، علی رغم ضعفها و کمبودهایی که در عرصههای گوناگون داریم، و باید برای رفع آنها مجاهدت کنیم، و با وجود مانع تراشیهای مداوم دشمن، انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن در این ۳۵ سال، توفیقات بزرگی داشته است. این را تأکید میکنم که ما باید برای توفیق انقلاب اسلامی با همه وجود مجاهدت کنیم. این انقلاب امانت الهی دست ماست؛ یکی از بزرگترین آرزوهای تاریخی مسلمانان، شیعیان و پیروان اهل بیت (ع)، علماء و بزرگان این بود که روزی حاکمیت اسلامی با محوریت ولایت فقیه برقرار گردد. خوب، این اتفاق عظیم در دوران حیات ما افتاده است. مبادا نسبت به این انقلاب بیمهری کنیم و در انجام تکلیف الهی خودمان سستی کنیم.
البته نقش امداد الهی را هم نباید نادیده گرفت. توفیقات را به خودمان نسبت ندهیم. منبع همه موفقیتها خداست. اگر نبود لطف و فضل الهی، و اگر نبود دعای حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء)، هر یک از این هجمات برای از دست رفتن انقلاب و بازگشت به دوران سیاه قبل یعنی عصر استبداد و بیدینی کافی بود. خداوند بر ملت مؤمن ایران منت نهاد و آنان را بر دشمنان انقلاب پیروز کرد چراکه مردم ایران برای خدا قیام کردند و بنا به وعده قطعی الهی، ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.
پایایی انقلاب منوط به تحقق اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی است
حال وقتی میخواهیم درباره آینده انقلاب اسلامی صحبت کنیم، پرسش نخست این است که پایایی و مانایی این انقلاب به چه چیزهایی است؟ به ظاهر و صورت انقلاب یا به سیرت و جوهر انقلاب؟ آیا ما باید به همین که جمهوری اسلامی به شکل تشریفاتی استمرار داشته باشد دل خوش کنیم یا نه، ما به دنبال حیات حقیقی انقلاب و نظام اسلامی هستیم؟ البته صورت انقلاب هم در جای خود مهم است لکن وظیفه اصلی آن حراست از گوهر و مغز انقلاب است. خوب، جوهر انقلاب را در چه عناصری میبایست جستجو کرد؟ همانطور که اشاره کردم، این عناصر همان اصول و آرمانهای ناب انقلاب است.
انقلاب اسلامی با آزادی فحشا و بیدینی مخالف است
در این صورت باید دید، آیا ملت و نظام ما میتواند در آینده استقلال سیاسی خود را حفظ کند؟ آیا میتواند از مردم سالاری دینی پاسداری کند؟ آیا میتواند از نعمت عظیم ولایت فقیه حراست کند؟ آیا میتواند همچنان در جهت استقرار فرهنگ اسلامی در زندگی فردی و جمعی خودش پافشاری کند؟ در این ۳۵ سال، خیلیها تلاش کردند فرهنگ اسلامی را از ما بگیرند و فضای جامعه را آلوده کنند. حتی عدهای از امکانات نظام علیه فرهنگ اسلامی بهره بردند. مجوز به فلان فیلم کثیف، مجوز به فلان کتاب مبتذل یا به فلان خواننده و غیره. میخواهند حساسیتها را از بین ببرند و منکر را در جامعه عادی کنند. ملت ما اگر در مقابل این خباثتهای به ظاهر فرهنگی بایستد، انقلاب ماندگار خواهد شد و الا بدون رودربایستی باید گفت، انقلاب شکست خواهد خورد. در اینجا کسی تصور نکند انقلاب اسلامی با آزادی فرهنگی مخالف است! خیر، ما طالب آزادی هستیم و حاضریم جان خود را هم برای آزادی بدهیم اما آزادی فضائل انسانی نه آزادی فساد؛ نه آزادی زدن ریشههای دین و اخلاق؛ نه آزادی توطئه علیه ملت.
ملت ایران هیچگاه به آمریکا دست دوستی نخواهد داد
از طرف دیگر، این سؤال مطرح است که آیا ملت و نظام ما در آینده میتواند همچنان در برابر نظام سلطه و ظلم در دنیا ایستادگی کند و آن را به سمت اضمحلال پیش ببرد؟ توجه داشته باشید که حیات انقلاب به این است که هیچوقت با امریکای جنایت کار دست دوستی ندهیم. حتی مسؤلان ما حق ندارند ادای دوستی با امریکا را هم در آورند. به همین خاطر ملت ما قدم زدن مسؤل ایرانی با وزیرخارجه دولت ستمگر امریکا را هم تحمل نخواهد کرد و فرد خاطی را به دلیل این حرکت مضحک و خلاف منافع ملی توبیخ میکند.
بعضی ساده لوحانه میگویند شما با آمریکاییها چه کار دارید؟ بگذارید خصومتها پایان بپذیرد. پاسخ ما این است که این آمریکاییها هستند که دست از سر ما و ملتهای مستقل بر نمیدارند؛ اینها هستند که هر روز برای تحصیل منافع نامشروعشان دست به جنایت میزنند. آمریکاییها هستند که از پهلوی دوم به بعد، هر روز علیه ملت ایران دسیسه کردهاند. ذات رژیم ایالات متحده هم خراب است لذا هیچ تضمینی وجود ندارد تا زمانی که بخواهیم اصول و آرمانهای انقلابی خود را حفظ کنیم، دست از سر ما بر دارند. به همین دلیل است که میگوییم قضیه انرژی هستهای بهانهای بیش نیست. این قضیه تمام شود، قضیه جدیدی شروع میشود. آنها به چیزی جز تسلیم ملت ایران راضی نخواهند شد.
امروز سخنان شبه روشنفکران عهد قجری توسط بعضیها تکرار میشود
از سوی دیگر، باید دید، آیا ملت ایران در آینده میتواند با اتکاء به تواناییها و ظرفیتهای منحصر به فرد خود، کشورش را به پیشرفت برساند؟ آیا میتواند با پلمپ کردن چاههای نفت خود، که مانع تحرک اساسی کشور شده، اهدافش را محقق کند؟ ما دنبال پیشرفت برون زا و تشریفاتی نیستیم. این معنای پیشرفت نیست که مانند بعضی از کشورهای حاشیه خلیج فارس، منابع و سرنوشت خودمان را به دست غربیها بدهیم و آنها لعاب توسعه را به کشورمان بزنند! ما میخواهیم با دست خودمان کشورمان را به عالیترین سطح از پیشرفت برسانیم هر چند از فرصت عادلانه برای تعامل با دیگران نیز صرف نظر نمیکنیم. امروز بعضیها سخن روشنفکران عهد قجری را تکرار میکنند که برای پیشرفته شدن باید از فرق سر تا نوک پا غربی شد! اتفاقا ما بر عکس این سخن مرتجعانه، میگوییم غربی شدن یعنی عقب ماندگی، یعنی درجا زدن. ما زمانی به پیشرفت حقیقی دست پیدا میکنیم که از غرب عبور کنیم.
در گفتمان انقلاب اسلامی، پابرهنهها ولی نعمت ما هستند
موضوع دیگری که پایایی انقلاب در گرو آن است، موضوع عدالت گستری و فقر زدایی است. باید توجه داشت، هرگاه دغدغه عدالت و محرومیت زدایی از بین رفت، آن روز انقلاب به آخر خط رسیده است. ما باید بدون وقفه برای پایان دادن به بیعدالتیها تلاش کنیم. این سزاوار نیست که عدهای در کشور از همه نوع امکاناتی برخوردار باشند و عدهای دیگر در تأمین نان شب خود مشکل داشته باشند. این یک مساله حیاتی است. نظام اسلامی به مثابه یک اصل، پابرهنهها را ولی نعمت خود میداند و هیچ چیز نباید بین نظام و قشر مستضعف فاصله بیندازد.
به هر حال، اگر پاسخ ما به سؤالاتی که طرح کردم مثبت باشد؛ یعنی حاضر باشیم پای اصول و آرمانهای انقلاب بایستیم، شک نکنیم که هیچ عاملی نمیتواند به انقلاب ضربه بزند و آن را شکست بدهد. در غیر اینصورت، روشن است که شانسی برای ماندگاری انقلاب نیست هرچند ممکن است شکل و ظاهر آن حفظ شود.
اگر ولی فقیه نبود، بارها استبداد را در لباسهای گوناگون به کشور بر میگرداندند
علاوه بر اینها، ما برای آینده، به دو عنصر کلیدی نیاز مبرم داریم: یکی از این عناصر ولایت فقیه است. دقت داشته باشید که ضامن استقلال کشور، ضامن جمهوریت و مردم سالاری و از همه مهمتر، ضامن اسلامیت نظام، ولایت فقیه است. اگر ولایت فقیه نباشد، ظرف چند ماه استبداد را در لباسهای گوناگون به کشور بر میگردانند. مقام معظم رهبری در چهارمین نشست اندیشه راهبردی که با موضوع آزادی برگزار شد، فرمودند اگر امام (ره) نبود، عدهای همان سالهای نخست انقلاب استبداد را به کشور بر میگرداندند. مگر در فتنه ۸۸ میخواستند چه کار کنند؟ میخواستند جلوی رأی مردم و جلوی جمهوریت و مردم سالاری بایستند و با تحمیل میرحسین موسوی از طریق فشار و خشونت، ایران را دوباره استبداد زده کنند لکن ولی فقیه این اجازه را به آنان نداد.
کشور ما با مدلهای غربی به پیشرفت نخواهد رسید
عنصر دوم، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است. نباید از نظر دور داشت که با مدلهای غربی نمیتوان کشور را به پیشرفت رساند. مدلهای غربی، جدای از مشکل مشروعیت، با مشکل کارآمدی نیز روبروست. امروز دلیل شکل گیری جنبش وال استریت در امریکا و اروپا چیست؟ شعار مردم در غرب جز این است که شر نظام سرمایه داری را از سرمان کم کنید؟ آنها دارند با صدایی بلند از مظالم نظام سرمایه داری و حاکمیت ۱ درصد بر ۹۹ درصد سخن میگویند؛ حال با چه منطقی باید در موضوع پیشرفت پای خود را جای پای غربیها بگذاریم؟!
در آخر عرایض قصد دارم توجه شما را به یک موضوع فوق مهم جلب کنم و آن، رمز اصلی پیروزی انقلاب اسلامی در آینده است. رمز اصلی موفقیت، اعتماد و اتکاء تام به خداوند متعال و فهم و درک حرکت توحیدی و اقتصادات آن است. رمز اصلی توفیق این است که باور کنیم حق ماندنی و باطل رفتنی است و تا زمانیکه در مسیر حق باشیم موفقیم. باید بدانیم که نهایتا جریان مؤمنین در این دنیا پیروزند و خداوند این حق را بر خود مسلم ساخته است که این اتفاق بیفتد. و کان حقا علینا نصر المؤمنین. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
منبع: تسنیم
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها :